اگر با همین فاصله ای که به من حق دیدنت را دادند
از میان آنان که چون پوست مرغ به پر و بالت چسبیده اند
تماشایم برایت جالب بود که هیچ !
اما اگر باز
نفمهی اشتیاقم را
ناگزیر رنگ می بازی در نگاهم
و وقتی باز آیی
نگاهت برایم مثل پوشیدن ناگهانی دمپایی خیس بی دریغ و چندش آور می شود
و هر کلامت در ذهنم درست مانند این که
یادت برود Alt - shift بگیری و فقط و فقط بنویسی ...
No comments:
Post a Comment